یادداشت

ساخت وبلاگ
در تحیر در توان من نمی گنجد بی تو روزی زندگی کردن در تحیر از وجود عشق در شگفت از انقلاب تو من به یک ایمان واطمینان من به یک احساس آرامش من به یک همکار یک همراه درخطیر این سفر محتاج تو نمی دانم چه می خواهی یا نمی دانم چه می جویی در مرامت نیست همزادی مهربانی از دلت رفته کاش با من هم صدا بودی با محبت آشنا بودی من وفادارم به تو اما کاش بامن باوفا بودی کاش ..... ۲۳بهمن۷۸ + نوشته شده در  شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:31  توسط محمودصابری  |  یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : درتحیر, نویسنده : 294892ms بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

حسرت

در حسرت این دیوارها

در منجلاب یک هوس

می بویمت دیوانه وار

می بوسمت مجنون صفت

انگار،بامن در منی

پیوسته و بی انتها

در اضطراب دوریت

در پشت این تردیدها

درخواهش گنگم زتو

اما سکوت بی جواب

۱۶فروردین۷۹

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:34  توسط محمودصابری  | 
یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : حسرت, نویسنده : 294892ms بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

لطف تو

مرا به لطف تو آری هنوزامیدست

هنوز برق نگاهت مثال خورشیدست

سپرده ای دل خودرا به من ولی جانا

فراغ بین من و تو همیشه جاویدست

اگرکه دشمن بدخواه درکمین دلست

مرا چه بیم که دستم به دست توحیدست

بیا به قامت رعنای سرو ایمان آر

برون زدایره سرولرزش بیدست

مباش محسن ازالطاف ایزدی مایوس

که گمره ابدی از عطاش نومیدست

۳۱فروردین۷۹

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:35  توسط محمودصابری  | 
یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

درچشم من درچشم من ستاره ای پیدا نمی شود چشمم به دیدن تو آری وا نمی شود تنها دل حزین من بی او چه می کنی چون قطره ام که غافل از دریا نمی شود پا می نهم کنار تو بر سقف آسمان من درپی وصال تو اما نمی شود جاکرده ای به خنده ای عشقت به قلب من درد فراق تو به قلبم جانمی شود محسن چه بیم داری از تنهایی و غمش شام سیاه هجر هم پایا نمی شود ۳۱فروردین۷۹ + نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 19:22  توسط محمودصابری  |  یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

با دل چون شیشه بادل چون شیشه ام آیا روا باشد جفا؟ عاشق ناز نگاهت من،نمی فهمی مرا با تعمدمی پسندی گردن من زیر تیغ در دوچشم مست تو کو ذره ای مهر ووفا؟ می نماید سهل عشق و عاشقی در نزد تو نازنینم عشق یعنی کوشش از بهر بلا آنچه از پنهان اولاد بشر فهمیده ام نیست جز خودخواهی و نامردی و جوروجفا از عروج لاله های سرخ تا مرگ بهار هیچ آرامم نمی سازد مگر روی شما ای تنعم دیده فکرروزهای تنگ باش راه کوتاهست از نعمت بسوی رنجها با لب خندان هلاهل می کنی دل رانثار در کجای دهر قاتل خنده زد برکشته ها محسن از غمهای او نالد شبان و روزها بازهم دیدار او را می نهد بر دیده ها ۲۱آبان۷۹ + نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مر یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : بادل,شیشه, نویسنده : 294892ms بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

التماس من با تو به التماس گفتمصدبار که می پرستمت بت تو در نگه و نجابت من گاهی زجفا و گه زنیرنگ در خواستنت چه می توان گفت با داشتنت چه می توان خواست؟ بی من تو و تو من چرا این؟ برخیز گذر کنیم از این غم آهنگ سروش می رسد باز بوی خوش تو هنوز بامن من از تو به اشتباه دورم در هرم نجابت تو آبم من از تو اگر که می گریزم شاید نگه تو مهربان نیست در ماتم عشق رفتم از دست در انده آنچه می کنی تو خاموشم و خامشی چه شیرین از صبر همیشه غوره حلواست داغ است سرشک این ندامت خون می رود از دو دیده من معشوقه بسوی عشق آمد وانگاه نیافت عاشقش را عاشق زره غرور شاید آزرد دل حبیب خودرا اورا به غلط زپیش خود راند درمطلع یک صفای یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : التماس, نویسنده : 294892ms بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

در طلب تو

در طلب تو روزها

فکر ستاره می کنم

شب به امید دیدنت

ماه نظاره می کنم

کاش ندیده بودمت

کاش تو را نداشتم

ای گل سرخ آرزو

عشق همیشه ماندگار

با تو چگونه از جفا

ای همه مهر ای وفا

آمده ای کنارمن

دلبر من نگار من

در طلبت هلاک من

عاشق سینه چاک من

پای بنه که خاک من

آب زلال پاک من

۱۱تیر۷۹

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 20:19  توسط محمودصابری  | 
یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : درطلب, نویسنده : 294892ms بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21

یادداشت سلام سپاس بی کران توراکه همه اعتماد منی.نقطه اطمینان تمام عمرمنی.سینه ام پر از حرفهای نگفتنی است اما چه سود که امکان سخن گفتن با تو را ندارم. آرامشی عجیب به من می دهی و من دیوانه نمی دانم چه کنم.در این اندیشه ام که تو به چه فکر می کنی.البته من هنوز هم منتظر اشاره توام. تورا در عاشقانه ترین لحظه های ملاقات دوست دارم با تمام وجود صبورانه در انتظارت نشسته ام تا از ره برسی.در انزوای هیجانات معجزه گر تو هیچ کس را راه نخواهم داد.  + نوشته شده در  دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ساعت 19:38  توسط محمودصابری  |  یادداشت...
ما را در سایت یادداشت دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : 294892ms بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 22:21